جدول جو
جدول جو

معنی پو جرد - جستجوی لغت در جدول جو

پو جرد
از مزارع دهستان چلاو آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول زرد
تصویر پول زرد
کنایه از سکۀ طلا، پول طلا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول فلزی کم ارزش، سکه
فرهنگ فارسی عمید
(هَُ دَ)
دهی از بخش مرکزی شهرستان جیرفت. دارای 459 تن سکنه، آب آن از رود خانه هلیل و محصول عمده اش غله، مرکبات و برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لِ زَ)
پول از طلا. رجوع به پول شود
لغت نامه دهخدا
(جَ نَ)
قریه ای است در سه فرسنگی مغرب شهر داراب. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی است از بخش دستجرد شهرستان قم که دارای 893 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش گندم، بنشن، انگور، گردو و زردآلو است. مزارع دره خیار و آب دراز جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَهْ جِ)
دهی از بخش مرکزی شهرستان جیرفت. دارای 243 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده آنجا برنج وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان فسارود که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 219 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ یِزَ)
عصب. (دهار) (مهذب الاسماء). عصبه
لغت نامه دهخدا
(لَ)
تعقیب. مصدر مرخم پی کردن بمعنی دنبال کردن و تعقیب کردن.
- پی کرد قانونی، تعقیب قانونی. رجوع به پی کردن شود
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی جزء بخش زرند شهرستان ساوه. واقع در 5 هزارگزی جنوب باختر زرند، سر راه عمومی زرند ساوه. دامنه. معتدل. دارای 93 تن سکنۀ فارسی زبان. آب آنجا از قنات لب شور. محصول آن غلات و پنبه و چغندر قند و بستان کاری و بنشن و انگورو زردآلو. شغل اهالی آنجا زراعت و گلیم و جوال بافی و راه آن ماشین روست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
نام خره ای بخراسان نزدیک چغانیان. (از تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا
(لِ خُ)
پول خرده. پول سیاه. پشیز
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
رجوع به ابوعجرد شود
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ)
اوجاعی که زن را پس از وضع حمل پدید آید و آنراعرب حس ّ گوید. دردی که زاهو را باشد پس از ولادت
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی زرد
تصویر پی زرد
عصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی کرد
تصویر پی کرد
دنبال کردن تعقیب، تعقیب شخصی از لحاظ قانونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گرد
تصویر پی گرد
تعقیب کننده، گشتن در پی چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول خرده پول سیاه پشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس درد
تصویر پس درد
دردهایی که پس از وضع حمل در زائو پدید میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خرد
تصویر پر خرد
بسیار زیرک و عاقل پر عقل پر شعور مقابل کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا درد
تصویر پا درد
دردی که از رماتیسم یا نقرس در پا پیدار شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر درد
تصویر پر درد
پراندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گرد
تصویر پی گرد
((~. گَ))
گشتن در پی چیزی، کسی که در پی چیزی می گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی جر
تصویر پی جر
((پِ جِ))
دستگاهی که به وسیله آن، شخص برای تماس گرفتن از طریق تلفن با شخص مورد نظر فراخوانده شود، پی جو (واژه فرهنگستان)، فراخوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس ورد
تصویر پس ورد
گذرواژه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پی برد
تصویر پی برد
اکتشاف، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
۱ـ دیدن پول خرد در خواب، نشانه انجام کارهایی مشقت بار و سخت است و همچنین نارضایتی دوستان از شما، ۲ـ گم کردن پول خرد در خواب، نشانه شکست خوردن و تسلیم حرف دیگران شدن است. ، ۳ـ پیدا کردن پول خرد در خواب، نشانه پیشرفتن امیدها و آرزوهای شما به شکل دلخواه است. ، ۴ـ شمردن پول خرد در خواب، نشانه انضباط و صرفه جویی شما در زندگی است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
دردی خفیف که پس از درد شدیدی چون درد زایمان پدید آید
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخه، قیچی مخصوص تراشیدن پشم، قیچی پشم چینی
فرهنگ گویش مازندرانی
چانه ی اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم خور غذای پس مانده، دسر خوراک بعد از غذا
فرهنگ گویش مازندرانی
درد بعد از زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی
تعقیب، به دنبال، پی گرد، جستجو، بازگشت از راه رفته، عقب گرد، پس گرد
فرهنگ گویش مازندرانی